نسیم سحری

ساخت وبلاگ
هـــــای نسیم سحری ،های و هوی

زوزه کشان میگذری هووی و هووی

بر من بیچاره همی یک دمی

صبر نما بین که فروماندمی

ترس من این است،  که در این سروش*

پاپوشی آورده بگویند بپوش*

با تو اگر خلوتی بگزیده ام

چون که تو را محرم خود دیده ام

هـــــــای نسیم سحری ، های و های

از کی بگم ؟ یه گوغری؟ وای و وای

دیدی چقد  مرموز و تو داره این ؟

سر به سر هر کسی میزاره این؟

ولی اگه دیدیش ، امانش مده 

هر طرفی بود ، برانش به دِه !

دو تـّا،  کشیده بنوازش تَـتَـق 

تا که بیافتد کُلَهَش در فَلَق

پرده برانداز  ، که رسوا شود

بسته  مشتش،  ز هم  وا شود

تا که ببینیم مگر این بنده کیست؟

همینی که خوبه برا  خنده ! کیست؟

دوتـّا کشیده بزنش همچو شیک

مثل چغوک* ناله کند  جیکّ و جیک 

بر  گو ورا ای شه دوز و کَلَک 

گوغری نیستی به ماها  نَ پَّلَک*

چون که اگر گوغری بودی، کنون

هم گِــلِ من بودی و هم ریشه خون!

های نسیم سحری های و های

 همرهیش کن و بخوان لای و لای 

گو که از این بعد ؛ فقط ناله کن

آه کن و هق هقِ دنباله کن

کوچه دل را گذرت گر که هست ؟ 

گو بنماید رخ خود هرچه هست

های نسیم سحری صبر کن

بر گوش او قصـّه ای از دهر کن

تا نشود  بر لب بحر فنا 

نیز نتواند که کند مبتلا *

داد نسیم سحری نامه اش

نام ورا خواند،  دیوانه اش!

                         ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

 * سروش = فرشته وحی در دین زرتشت - « در ابیات بعدی اشاره ای به شعر حافظ : گوش نامحرم نباشد جای پیغام سروش نیز شده است» !

 * پاپوشی آورده بگویند بپوش = مضمون  : حرفهای محرمانه را به کسی که نمیشناسی نباید بزنی خاصه در گوغر خودمان!

 * چغوک = گنجشک.

 * ن پّلَک = نپلک = گلاویز مشو ( در اصطلاح گوغری)

 * تا نشود ، بر لب بحر فنا      نیز نتواند که کند مبتلا = جمع بندی و نتیجه شعر است و اشارتی به شعر حافظ دارد آنجا که  شلیک کرد :  

بر لب بحر فنا منتظریم ای ساقی

فرصتی دان که ز لب تا به دهان این همه نیست

نیاز به توضیح بود در خدمتیم. ولی دوست دارم برداشت خودتونو بگید.

خرمن معرفت...
ما را در سایت خرمن معرفت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 0347428 بازدید : 113 تاريخ : دوشنبه 19 تير 1396 ساعت: 14:57